مقدمه
مقالات حاضر با عنوان «سپاه بهداشت و آبادانی» به مناسبت بزرگداشت سالروز تاجگذاری محمدرضاشاه پهلوی در سال 1346 تهیه و توزیع گردید. آنچه که در این کتابچه مورد توجه قرار گرفته، ارزیابی پیشرفت انقلاب شاه و مردم بوده است. در واقع سپاه بهداشت وآبادانی همانند سپاه دانش، راهِحلی برای رفع مشکلات و کمبودهای مردم ایران در زمینة مسائل بهداشتی و عمرانی بود. بر اساس قانون مربوط به تشکیل سپاه بهداشت، این سپاه از پزشکان، دندانپزشکان، داروسازان، مهندسان و فارغالتحصیلان دبیرستان تشکیل شده بود که پس از گذراندن یک دوره آموزش، وظایف آنها در عوض خدمت سربازی، ارتقا بهداشت عمومی، پیشگیری از بیماری، انجام اقدامات بهداشتی، مراقبتهای بهداشتی مربوط به زایمان و کودکان و به طور کلی هدایت مردم به سمت یک روش بهداشتیتر در زندگی میباشد. علاوه بر این سپاهیان بهداشت با همکاری با بخش مهندسی وزارت بهداشت وظایفی مانند: حفر چاه، نصب پمپهای دستی، بررسی بهداشت قناتها و چشمهها را در روستاها بر عهده داشتند و در چهار سطح ستاد سازمانی، تقسمات استانی، پایگاه منطقهای و محلی به فعالیت میپرداختند. به زعم محمدرضاشاه در نتیجة فعالیت سپاه بهداشت، بسیاری از اهالی روستاها تا همین اواخر از روی ناآگاهی و عدم اعتماد به سازمانهای دولتی اجتناب و برای معالجه به فالگیر و دعانویس متوسل می شدند اما امروز نه تنها با پیشگامان بهداشت همکاری می کنند بلکه داوطلبانه امکاناتی برای بهبود بهداشت عمومی در روستا فراهم می کنند. از سویی سپاه آبادانی و توسعه مکمل انقلابی طرح های عظیمی است که توسط سازمان برنامه برای توسعه مناطق روستایی انجام شده است.از دستاوردهای قابل توجه سپاه آبادانی می توان به موارد ذیل اشاره کرد: تاسیس 9333 مزارع بذرنمونه؛ تأسیس 3632 باغِ نمونه؛ تعداد 116704 رأس طیور که واکسینه شدند؛ تعداد 40737 رأس دام که درمان شدند؛ تعداد 336285 درختانی که هرس شدند که موارد مذکور برخی از دستاوردهای سپاه آبادانی بود.
سپاه بهداشت و سپاه ترویج و آبادانی ایران شباهت زیادی به یکدیگر و سپاه دانش دارند که بعداً به عنوان ماده الحاقی هفتم و هشتم انقلاب ششم بهمن، به آنها اضافه شد.
سپاه بهداشت و آبادانی همانند سپاه دانش، راه حلی انقلابی برای مشکلات مختلف زندگی ایرانیان بود، که اگرچه دستاوردهای هزاران سالهای دارند، اما در قرنهای اخیر چنان در شرایط نابسامانی قرار گرفته بودند، که نه تلاشهای مرسوم دولت و بلکه ابتکار عمل شاه هم نمیتواند به اصلاح این شرایط در زمان معقول امیدوار باشد. شاه در ادامه وراثت سلطنتی از جد برجسته و نامی خود، داریوش بزرگ، که درباره او اینگونه نوشتند: ” شاه شاهان، ارزش پزشکی را به خوبی میدانست”، از ارزش ساخت و توسعه در حوزه پزشکی، به خوبی مطلع بود. در حوزه کارهای عمومی، همانطور که ویرانه های تماشایی و بناهای برجای مانده از ایران باستان گواهی میدهند، تقریباً هر پادشاهی، چه هخامنشی، سلوکی، ساسانی، سلجوقی – یا حتی مغول و تیموری ارزش توسعه را درک کرده بودند. در حالی که پیشینیان وی با تأسیس بیمارستان یا دانشکده پزشکی، احداث بزرگراه یا ساخت مسجد رضایت پیدا میکردند، اما شاه قبل از هر چیز، برنامههای عظیم پزشکی و توسعه را از طریق وزارت بهداشت و سازمان برنامه به حرکت درآورد: سپس با معرفی سپاه بهداشت و توسعه تمام جوانب آن را در برگرفت.
براساس مدل سپاه دانش، دو بار دیگر هم تکنیکهای پیشرفت در یک مسیرانقلابی قرار گرفتند. در این دو بخش حیاتی، به جای این که مسئولیت غیرمستقیم سلامت و پیشرفت از طریق مالیات به عهده مردم گذاشته شود، مسئولیت به شکل مستقیم در دست خود آنها بود. این انقلاب، از طریق سازمان بهداشت و توسعه، برای تبدیل سیاست های وزارتخانه های بهداشت و کشاورزی و سازمان برنامه به روال روزمره روستایی صورت گرفت و نشان داد که چگونه هر فرد می تواند به پیشرفت بهداشت و کشاورزی و توسعه کمک کند تا به سطح زندگی استاندارد از طریق استفاده بهینه از منابع ملی پیش برود و یکی از معجزات زمان ما به سرانجام برسد.
* نویسنده. این مقاله ترجمه ای است از بخش 8 از کتاب The Revolution Of The Shah And The People، تحت عنوان:The Health and Development Corp، که در سال 1967 در لندن منتشر شد.
** مترجم: کارشناس ارشد تاریخ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.