فکر اینکه وظیفه آموزش جنسی جوانان بر عهده مدارس و دولت است، یک ایده عمدتاً مدرن است. با این حال ترقی آموزش جنسی به جایگاهی ثابت در برنامه درسی مدارس در ایالات متحده آمریکا و اروپای غربی، فقط حکایت پیروزی روشنگری عصر مدرن بر میراثی از سرکوب و نادانی و گذر از آن، نیست.
در واقع می توان از زوایای مختلف به مطالعه و بررسی جنبش های مرتبط با آموزش جنسی پرداخت:
به عنوان قسمتی از تمایل سرسختانه به لحاظ کردن نوجوانی- بالاخص گرایش های جنسی نوجوانان – به عنوان یک امر منحصراً خطرناک؛
آموزش جنسی همواره با توجه به بافت و زمینه تاریخی اش شکل گرفته است.
شایان ذکر است که آموزش جنسی رسمی هیچ گاه کنترل همه داده ها و اطلاعات جنسی را در اختیار نداشته است. این نکته که نوجوانان فقط مشغول حفظ کردن مطالب درسی و بکارگیری درست آنها در زندگی شان نیستند، مایه نگرانی آموزگاران امور جنسی شده است.آن ها همواره فهم خود و دیگران از امور جنسی را که برآمده از تجربه خود و دیگران بود را باموزش جنسی رسمی مدرسه، آموزش والدین، خیال پردازی هاییاط مدرسه، فرهنگ عمومی و حتی پورنوگرافی در هم آمیخته اند.